http://facebook69.ParsiBlog.com یه وبلاگ با همه نوع مطلب برای سرگرم شدن
| ||
آیا این عشق است، یعنی عاشق شده ام؟ همیشه به او فکر میکنم، میخواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ میشوم، وقتی میخندد خوشحالم و وقتی گریه میکند، ناراحت میشوم، همانی را میخواهم که او میخواهد. به طور حتم این عشق است.
عشق چیست؟
از قرنها پیش عشق احساس قلبی شناخته میشده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب شناسی بال و پر گرفت، جایگاه عشق به مرور متزلزل شد تا آنکه در نهایت در قرن بیستم، عشق احساسی تولید و کنترل شده از سوی مغز و نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی در بدن خوانده شد. با پیشرفت هر چه بیشتر علم، مشخص شد عشق نتیجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرایز، احساسات و منطق) و قلب است. دهها هزار نورون اطلاعات درونی را به مغز مخاطره میکنند و در نهایت مرکز مربوط به غرایز این اطلاعات را بررسی کرده و دستور بروز عکسالعملهای فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، سرخ شدن پوست و عمیقتر شدن تنفس را صادر میکند.
آیا واقعا عاشقی؟
برخی نشانه ها میتواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.
1 به سمت هم کشیده میشوید
یکی از نشانه های عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور میکنند و همدیگر را در مقابل دیگران به گونه ای توصیف میکنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبیهای هم میبینند و هر یک در رابطه احساس حقارت میکنند.
2 با هم خوش میگذرانید
وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذتبخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت میکند و این درواقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی خستگی و سردرگمی میکنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.
3 همیشه برای هم حاضرید
وقتی با او تماس میگیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده میدهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان میگردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست. شما اولویت اول او هستید، او میخواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمیزند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف میزند یعنی عاشقتان نیست.
4 نگران هم هستید
وقتی با هم هستید از شما میپرسد که روز خوبی را گذراندهای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش میکند و به دیگری گرایش مییابد. این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمیدهد و مشکلات درگیری هایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.
5 آسیب پذیرید
فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکی اش و موقعیتهایی که از دست داده. او سعی میکند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد. معمولا خود را آسیب پذیر نشان میدهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار میکند که مردها و زنها را خوب میشناسد، مراقب باشید. او تنها می خواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.
6 در رویای هم هستید
داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشقها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم میچینند و زندگی آینده را کنار هم میسازند. اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت میبیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامه ریزیهای شما برای آینده نمیدهد، خود را گول نزنید او عاشق شما نیست. وقتی عاشق کسی هستید، بزرگترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید. اکثر افراد فکر میکنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است. اگر جزو افرادی هستید که تصور میکنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید «سلام من شما را دوست دارم و میخواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این 6 روش عمل کنید. به طور حتم این روشها موثرتر خواهد بود.
7 دلتان را به دریا بزنید
میگوید 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمیکند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمیداند عکس العمل او چه خواهد بود؟! اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواسته تان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمیشود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.
8 نگویید عاشق شما هستم
هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. میتوانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.
9 منتظر موقعیت باشید
مطمئنا نمیشود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامه ریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است. البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو (نه تلفنی یا با فرستادن اساماس و ایمیل) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.
10 اصرار نکنید، از نو شروع کنید
به عکس العمل های طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.
11 اعتماد به نفس داشته باشید
آنچه زنان را عاشق مردان میکند، ثبات قدم و اعتمادبه نفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمیدانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتمادبه نفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.
12 بیش از حد رمانتیک نباشید
در برخی فیلمها میبینیم که عشاق نیمه شب در جنگل زیر نور ماه یا در هلیکوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز میکنند، اما بهتر است شما منطقی تر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید. [ سه شنبه 91/8/2 ] [ 1:47 صبح ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
حساس بودن والدین نسبت به ویژگی هاى رفتار جنسى کودکان خود و اینکه چگونه و از چه سنى باید کودک خود را در این زمینه آگاه کنند تا در کسب هویت جنسى خویش موفق باشند. دکتر قاسم زاده در این بخش از گفتگو به موقعیتهایى اشاره مى کند که در مواجهه والدین با کودکان و در خصوص رفتارهاى جنسى باید مورد تأمل و دقت قرار گیرد.
چنانچه پدر و مادرى پاسخ سؤالى را ندانند، باید چه برخوردى داشته باشند؟ نه تنها در مورد مسائل جنسیتى، ممکن است در زمینه دیگرى هم سؤال کنند که پدر و مادر جوابش را ندانند. آنها مى توانند به صراحت و سادگى ابراز کنند که نمى دانند و بگویید که بیا با هم به سراغ کتابى برویم و جواب سؤالاتمان را بگیریم و یا با همراهى، او را به سمت مشاور یا معلمى راهنمایى کنند که در این صورت، نوعى انعطاف پذیرى هم به بچه ها یاد مى دهیم که اگر آنها هم چیزى نمى دانند، به دنبال اطلاعات غلط و منابع نادرست نروند. یکى از تکنیکهاى دیگر در موقعیتهایى که والدین جواب سؤال را نمى دانند یا غافلگیر مى شوند، حفظ خونسردى است و سپس با تسلط به نفس خود، برگشت سؤال به طرف مقابل است که مثلاً گفته شود که خودت در این مورد چى فکر مى کنى؟ که هم از این طریق میزان اطلاعات او را مى فهمیم و اینکه اطلاعاتش را از کجا به دست آورده و هم در آن زمان مى توانیم جوابى که درخور نیاز و متناسب با سن او باشد، هرچند ساده بیان کنیم. آنچه توصیه مى شود، این است که در این موقعیتها هیچگاه نباید دروغ گفت و یا سؤالى را سرکوب کرد. والدین مى توانند تا حدى که مى دانند، پاسخگو باشند و بقیه اطلاعات را به زمان دیگر موکول کنند. روشـــهاى ترساندن از رفتارهاى جنســـى و یا برخوردهاى سرکوبگـــرانه یا حتى سهل گیـــرانه چه عواقبى مى تواند در پـــى داشته باشد؟ عواقب بسیار مضرى در پى دارد. وقتى کودک نیاز به گرفتن پاسخ خود را احساس کند و به نوعى با سرکوب مواجه شود. او که دست نمى کشد، وقتى کنجکاوى او ارضا نشد، به دنبال راههاى دیگر مى رود یا از همسالان خود مى پرسد و یا در شبکه هاى اینترنتى، اطلاعاتى به دست مى آورد و حالا اینکه چه اطلاعاتى و از چه طریق و به چه میزانى، خدا مى داند و این روش تأثیرات بسیار بدى بر شخصیت کودک مى گذارد؛ چرا که ممکن است اطلاعات به دست آمده به هر طریق مناسب با نیازهاى سنى او نباشد و حتى در مواردى موجب بلوغ زودرس کودکان شود. به عبارتى هر پدر و مادرى باید بدانند که اگر جواب سؤال کودکان را سرکوب کنند و یا به تمسخر و خنده بگیرند، کودک به دنبال راه دیگرى جهت یافتن پاسخش مى رود. یا در بسیارى از خانواده ها براى بازداشتن بچه ها از آگاهى در مورد ویژگی ها و رفتارهاى جنسى از روشهاى ترساندن استفاده مى کنند که اصلاً کارساز نیست. بخصوص در مورد دختران در هنگام ازدواج عواقب خود را نشان مى دهد. خیلى وقتها وقتى عدم برقرارى ارتباط درست از جانب زنان در زندگى خانوادگى پیگیرى مى شود و به این نکته پى مى برند که در دوران کودکى و نوجوانى، آنها را از چیزى ترسانده اند یا سؤالى یا کنجکاوى آنها در مورد رفتار و ویژگیهاى جنسى سرکوب شده است. در واقع از کودکى یا نوجوانى، روابط و رفتارهاى جنسى را به عنوان یک تابوى بد و یک الگوى نادرست تلقى کرده اند، بنابراین روابط آنها با همسرانشان دچار اشکال مى شود. همانطور که اشاره کردم، رفتارهاى جنسیتى در تمام عمر در زندگى ما نقش دارند و اگر در سن کودکى و نوجوانى به درستى آموزش داده نشود، خود را در بزرگسالى به صورت انحرافاتى ذهنى، روانى و جسمى نشان مى دهند. چنانچه پـــــدر و مـــادرى نسبت به گفتگــــو درباره اینگـــــونه رفتارها معذب باشند، چه باید بکنند؟ ببینید! این حالت در جوامع شرقى و به عبارتى سنتى مثل جامعه ما وجود دارد. مسائل جنسى با یک نوع منفى بودن، یک نوع بد بودن و زشتى یا حداقل صحبت در مورد آن، با یک نوع ممانعت درونى همراه است. بنابراین یک امر فرهنگى ـ اجتماعى است. ولى نباید چنین باشد و اگر والدینى چنین احساسى دارند، باید بدانند میان خصوصى بودن مسائل جنسى و ممنوعیت درباره گفت و گو در مورد آن، تفاوت وجود دارد. به عبارتى ما نباید هیچ ممنوعیتى چه از نظر اطلاعاتى که خودمان مى خواهیم به فرزندان بدهیم و چه از نظر سؤالاتى که بچه ها در این زمینه دارند، داشته باشیم. حتى اگر مسائلى هم پیشرس است و مورد کنجکاوى بچه ها قرار مى گیرد، نباید معذب بود و از پاسخ دادن اجتناب کرد و احساسات خود را مخفى نمود، بلکه والدین مى توانند در قدم اول اطلاعاتى ساده و کوتاه، متناسب با سن کودک به او بدهند و اطلاعات دیگر را به زمان دیگر وعده دهند، ولى بچه ها نباید از اینکه در مورد مسائل جنسى مى خواهند اطلاعات کسب کنند، احساس ناراحتى کنند و یا حس کنند که پدر یا مادرشان از پاسخگویى معذب مى شوند. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که مسائل جنسى یک مسائل خصوصى است. بنابراین به نوعى، باید به بچه ها بخصوص بزرگتر که مى شوند، آموزش داده شود که از نظر نوع سؤال و مکان سؤال باید رعایت کرده و هر سؤالى را در هر جایى از والدینشان نپرسند. در جامعه ما که تا حدى سنتى است و حد و حدودهایى براى این مسائل وجود دارد، نباید این طور برداشت شود که پدر و مادرها نیز در پاسخگویى به فرزندانشان در مورد مسائل جنسى معذب هستند. باید تمرین کرد و در عین حال هم از خصوصیات مراحل رشد آگاه شد. اگر هر پدر و مادرى خود را به انواع توانمندیها، چه از نظر محتواى سؤالات و چه از جهت مهارت در هدایت پاسخ مجهز کند و بپذیرد که آگاهى فرزندان از ویژگی ها، رفتارها و مسائل جنسى لازم و ضرورى است، دیگر معذب نخواهد بود. آمـــــوزش امور جنســــى شامل چه بخشهایى است؟ اکثر خانواده ها بر این باورند که آموزش امور جنسى تنها در این خلاصه مى شود که به کودکان آموزش دهند که کودک چگونه متولد مى شود، اما شاید این ساده ترین بخش آموزش است. البته که در هر سنى این امور و بخشها مى تواند متفاوت باشد. مثلاً در دوران کودکى، بچه ها جدا از اینکه اول هویت خودشان را مى خواهند بدانند، در مورد تفاوتهاى جنسى و آشنایى با بهداشت اندامهاى جنسى نیز کنجکاوند. به تدریج در سن بلوغ به دنبال بیشترین اطلاعات هستند. آموزش در مورد ساختار جسمى زن و مرد، حالتهاى عاطفى دوران بلوغ، بیماری هایى که مربوط به مسائل جنسى است، وظایفى که مربوط به جنسیتشان است، به عبارتى نقشها و تفاوتهاى مربوط به امور جنسى، خویشتندارى در امور جنسى، چگونگى برقرار کردن رابطه با دیگران و زیان جسمى و روانى است. یکى دیگر از مسائل دوران بلوغ که بچه ها باید بدانند، روابط صحیح و درست بین دو جنس است. چون تا دوران کودکى، روابط معمولى است، روابط بین دختر و پسر از نظر جنسیتى، خیلى برایشان تفاوتى ندارد. ولى در دوران بلوغ، تمایل به برقرارى ارتباط خیلى بیشتر است و از آنجا که این ارتباط طبیعى و ضرورى است، باید قبل از آن، یا در هنگام بلوغ، رفتارهاى جنسیتى درست و مناسب را بیاموزند. مثلاً مى توان در این سنین، از طریق فعالیتهاى گروهى و همکارى با هم، که کاملاً هدایت شده باشد، نوع ارتباط سالم با یکدیگر را آموزش ببینند. شما به اهمیت سن بلــــوغ اشاره کردید، بهتــــرین شـــروع مکالمه براى آشنا کردن بچه ها با مسائل جنسیتى در این سن، چه مى تواند باشد؟ در سن بلوغ، فرض بر این است که بچه ها، آن اطلاعات اولیه سن بلوغ را داشته باشند در واقع آنچه مهم است در ابتدا در این سنین، با تغییرات بلوغ آشنا شوند و همین صحبت از تغییرات بلوغ مى تواند شروع مکالمه و به تدریج محور صحبت باشند. اینکه گفته شود که یک فرد در حین بلوغ، یک سرى تغییراتى از نظر جسمى، روانى و عاطفى کرده و خلق و خوى او تغییر مى کند. به عقیده من، حتى بهتر است شروع صحبت از این رفتارها باشد تا رفتارهاى جنسیتى. چرا که اگر نوجوانى در آستانه بلوغ به خوبى این مرحله از رشدش را درک کند و به درستى این مسیر را طى کند تا به دوره جوانى برسد، یقیناً بهتر مى تواند خیلى از مسائل، ویژگى ها و رفتارهاى جنسیتى بعدى را درک کند و با آنها آشنا شوند. ولى آنچه در این قضیه مهم است، تدریجى گفتن آن است. والدین باید آگاه باشند که نباید هیچ اطلاعاتى از جمله اطلاعات دوران بلوغ را یکدفعه به فرزند خود بگویند. بلکه به تدریج به مرور زمان و در وقت مناسب باید این اطلاعات ارائه شود. حتى در این سنین نیز مى توان از کتابهاى مناسب استفاده کرد. بدین صورت که ابتدا مقدمه اى در مورد کتاب و موضوع آن گفته شده و توضیحاتى ساده و کوتاه داده شود. سپس کتاب را به او بدهند و سپس فرزند خود را از پاسخگویى به هر سؤالى که هنگام مطالعه کتاب برایش پیش مى آید مطمئن کنند. آیا خانــــواده تنها از طــــریق گفتگو، طرح سؤال و یا پاسخ به پــــرسش مى تواند در آموزش رفتارهاى جنسیتـــى نقش بازى کند؟ خیر، تنها نقش خانواده را نمى توان محدود به همین زمینه ها دانست. خانواده به دو صورت نقش بازى مى کند. یکى به صورت مستقیم. یعنى همین زمینه ها که شما ذکر کردید مثل طرح پرسش یا پاسخ به سؤالات فرزندان و دیگرى به صورت غیرمستقیم، و آن الگوهایى است که ارائه مى دهد. مثلاً احترامى که پدر و مادر براى هم قائلند، یک سرى ارزشهایى را به بچه ها منتقل مى کنند که نه تنها در دوران کودکى بلکه در دوره بزرگسالى، در روابطشان با جنس مخالف تأثیرگذار است. از طرف دیگر این ارزشها در خانواده مى تواند، بینش بچه ها را نسبت به رفتارهاى جنسى و نقشهاى جنسیتى وسعت داده و تجربه هاى ارزشمندى در آینده کسب کنند. غیــــر از منبع خانــــواده، چه منابع دیگرى مى توانند در آگاه کـــــردن فــــرزندان در اینگونه مــــوارد مؤثر باشند؟ ببینید منابع آموزشى چون آمادگى، پیش دبستانى و مدارس مى توانند در صورت درست عمل کردن در این زمینه بسیار مفید باشند. بچه ها در مرحله آمادگى پیش دبستانى، یعنى زیر 6 سال، فقط باید کنجاوی هایشان برطرف شود و اگر درست رفع نشود، این کنجکاوى اذیتشان مى کند. در مهدکودک، میزان نیاز آنها کمتر است و در خیلى از کشورها مثل کشور سنتى ما، بر نقش مدرسه هم تأکید مى کند، چون وقتى مى بینند که پدر و مادرها به دلایل مختلف عدم اطلاع یا ناتوانى در برقرارى ارتباط با فرزندان و صحبت در اینگونه موارد، از طرح چنین موضوعاتى ابا دارند، لذا در اینجا نقش مدرسه خیلى برجسته مى شود که متأسفانه نظام آموزشى ما هم یک نظام بسته اى است. البته که در سالهاى اخیر بهتر شده ولى اغلب تصور بر این است که اگر اطلاعاتى بدهد، ممکن است این اطلاعات بیشتر ایجاد مشکل کند و در حالى که اینطور نیست. هرقدر دانش آموزان، اطلاعاتى در حد نیاز خودشان بیشتر داشته باشند، بهتر مى توانند مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. من به خاطر دارم که 6 یا 7 سال پیش، جزواتى تحت عنوان «بهداشت بلوغ پسران و دختران» را وزارت بهداشت با همکارى یونیسف تهیه کرد و به مرحله چاپ رسید که آموزش و پرورش آنها را در مدارسى توزیع کند. چون یکى از راه هاى مؤثر در این سن این است که از طریق کتاب، سؤالاتى براى آنها مطرح شود که یا در خانواده و یا در مدرسه، به آنها پاسخ داده شود. ولى تا مدتها این کتابها توزیع نشد. چه از طرف برخى از مسؤولین آموزش و پرورش و چه از طرف برخى مدارس ممانعت مى شد. در حالى که کتابها، کاملاً علمى تألیف شده بودند. و حال بعد از چند سال این توزیع صورت گرفته است. بنابراین نه تنها گاهى اوقات خانواده هاى ما سنتى است، بلکه نظامهاى آموزشى ما هم سنتى است. مثل مسأله ایدز که یک زمانى، اصلاً اجازه طرح آن در مدارس نبود ولى بعد از مدتى که متوجه شدند نمى توان در مقابل واقعیتها ایستاد و بچه ها را از این جریانات دور نگه داشت، آموزشهایى در زمینه ایدز در مدارس صورت مى گیرد. بنابراین درحال حاضر هم، یکسرى آموزشهایى در مورد مسائل جنسیتى ولى به صورت کلى و بیشتر در مورد بلوغ، بهداشت آن و تغییر خلق و خوى در این سنین داده مى شود. چرا که نظام آموزشى ما به این نتیجه رسیده است که هر نوع ممنوعیتى نتیجه معکوس خواهد گذاشت . [ دوشنبه 91/8/1 ] [ 11:23 عصر ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
دارید وارد جایی می شوید که خیلی ها از شما شناخت درستی ندارند. درست همین جاست که شما می توانید از موقعیت نهایت استفاده را ببرید و از همین بدو ورود آدم جذابی شوید! برای جذب آدم ها نکته های ظریفی را باید رعایت کرد
شما ممکن است از نظر آنها یک خودشیفته اساسی به حساب بیایید و غیر از آدم هایی که جرات و جسارت پس زدن ندارند، کس دیگری دلیل نبیند بهتان حال بدهد و تبدیل به گوش مفت شود تا شما خودتان را اثبات کنید. همین که هر از گاهی یک جمله به موقع ادا کنید تا آدم ها گمان کنند یا بدانند شما هم چیز حالی تان است، کافی است. تازه اینطوری مرموزتر و مطلع تر و افتاده تر از آنچه هستید به نظر می رسید و جذابیت تان از آدمی که فقط چیزدان است بیشتر می شود.
[ شنبه 91/7/29 ] [ 3:44 عصر ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
با گذر از پاییز و روزهایی که هوای نا متعادل دارند و نه گرم تابستانیاند و نه سرد زمستانی، آرام آرام به ماههای سرد سال نزدیک میشویم. بسیاری از خانمهای خانهدار در اوایل پاییز خانهتکانی میکنند و برای نصب و راهاندازی سیستمهای گرمایشی، چیدمان خانه را تغییر میدهند. قسمتهایی از کف خانه که پوششی ندارد را با انداختن قالیچهها و گلیمهایی که رنگ گرم دارند پر کنید تا فضا گرمتر شود. در ضمن کف خانه خود از عناصر بسیار مهم دکوراسیونی است که کیفیت و نوع آن در انتقال سرما یا گرما به محیط بسیار تاثیرگذار است. بهتر است در قسمتهایی از خانه، به طور مثال هال و پذیرایی که افراد بیشترین زمان را در آنجا میگذرانند با لامپهایی به رنگ نارنجی، زرد تیره و حتی قرمز یا به صورت ترکیبی تزئین کنید تا گرمای بیشتری در فضا به وجود بیاید. قرار دادن کامواهای رنگی و عروسکهای بافتنی درون سبدی چوبی، میتواند بهترین تزئین زمستانی برای خانه شما باشد و در ضمن برای افراد خانواده حس و فضایی کلاسیک ایجاد کند. گبهها و گلیمها به دلیل نوع بافت و رنگهای شادی که دارند و نیز به دلیل تازه کردن نوعی حس و حال قدیمی در افراد میتواند پوشش بسیار مناسبی برای کف خانه برای روزهای سرد سال باشد، به خصوص اگر با دیگر صنایع دستی هماهنگ شود. [ شنبه 91/7/29 ] [ 3:42 عصر ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
گاهی از این طرف بام میافتید و گاهی از آن طرف. گاهی میگذارید که همسرتان شما را در بند خود بکند و گاهی هم از ترس زندانی شدن، کیلومترها از او فاصله میگیرید. گاهی عشق و دلبستگی را با وابستگی اشتباه میگیرید و گاهی هم جای استقلال را با فاصله گرفتن و دور شدن عوض میکنید. به شما حق میدهیم که در آغاز راه یکسری اصول را ندانید اما اگر بخواهید خوشبخت ادامه دهید و خوشبخت بمانید، باید خیلی زود نقطه تعادل زندگیتان را پیدا کنید. شما باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید و همسرتان هم کجا نشسته است. زندگی مشترک، نه میدان جنگ است و نه جای مسابقه. پس نه سعی کنید که خودتان را مثل یک قربانی شکستخورده ببینید و نه اینکه از او در ذهنتان چنین حریفی بسازید. میترسید بگذارد و برود؟
2 دقیقه یکبار با او تماس میگیرید؟
دنیای او دنیای شماست؟
میترسید پررو شود؟
فکر میکنید کیف پول شماست؟
اجازه میدهید به جای شما فکرکند؟
[ جمعه 91/7/28 ] [ 12:49 عصر ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
دعوا کردن نمک زندگی نیست اما جزئی حذف نشدنی از آن است. با شروع یک زندگی مشترک و پیدا شدن انتظارها و وظایف تازه، اختلاف نظر موضوعی است که چه بخواهید و چه نخواهید پایش وسط میآید. بحث و کشمکش در هر زندگی مشترکی هست، اما اینکه این اختلافها را چطور بیان کنید و چطور از دلشان یک نظر مشترک را بیرون بیاورید، مهارتی است که هر زن و شوهری آن را ندارند. پس اگر نمیخواهید زندگی شما با همین بحثهای ساده، به بحرانهای پیچیده وارد شود، این اختلافات را جدی بگیرد و به امنترین شیوه ممکن، به آنها سر و سامان دهید.
[ سه شنبه 91/7/25 ] [ 5:25 عصر ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
زمان؛ این نادرترین منبع ارزشمند در اختیار بشر، مدت زیادی نیست که جایگاه خود را به عنوان یکی از عوامل اصلی موفقیت انسان در جامعه باز کرده و در واقع از دوران انقلاب صنعتی بود که مدیران متوجه اهمیت آن شدند. موقعی که مدیران و تجار متوجه شدند که زمان منبعی بی مانند است و اگر از دست برود، جایگزین نخواهد داشت. سطح های مدیریت زمان اما سطح چهارم مدیریت زمان که با شیوه های قبلی کاملا متفاوت است، بر حفظ و حراست و خودجوشی و کیفیت زندگی تاکید دارد و محدودیت و احساس دشواری سطح سوم را نیز ندارد.
4- کارهای غیرضروری و غیرفوری: بطالت محض است. نه ضرورت دارد و نه فوریت. تمایل به سمت کارهای سطح پایین و اتلاف وقت و سرگرمی های زودگذر. برخی روانکاوان انجام اموری از این دست را به نوعی فرار از خود نسبت می دهند که فرد برای گریز از تنهایی و روبرو شدن با خود به هر کاری رو می آورد. مدیران بازاری که تقریبا تمام وقت خود را به کارهای 3 و 4 اختصاص می دهند اساسا افرادی بی مسئولیت هستند. می گویند ناپلئون نامه هایی را که به دستش می رسید همه را گوشه کشوی میز کارش می انداخت و بعد از 15 روز به سراغ آنها می رفت و معمولا مشاهده می کرد که بیشتر مسائلی که در نامه ها ذکر شده بودند، خود به خود حل شده بدون اینکه نیازی به دخالت او باشد و بدون اینکه ذهنش را به آن مسائل آلوده کرده باشد. که این می تواند نمونه بارزی از تمرکز حواس به مسائل ضروری غیرفوری باشد.
[ دوشنبه 91/7/24 ] [ 10:12 صبح ] [ آیسان ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |